
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۱۱۶۵
۱
ای سرو سهی قد به سوی ما گذری کن
بر حال دل سوختگانت نظری کن
۲
ای باد صبا ما ز غمت بی خبرانیم
از حال دل بی خبرانش خبری کن
۳
ای آه غم آلوده که در سینه مایی
اندر دل سنگین نگارم اثری کن
۴
ای غم تو به ویرانه این دل چه نشستی
آتشکده گشتست از آنجا سفری کن
۵
ای دوست تو را عاشق و دلداده بسی هست
از بهر خدا جور و ستم با دگری کن
۶
ای بیخ وفا در دل تنگم چه برستی
از میوه وصل بت مهرو ثمری کن
۷
ای گلبن امید دل و جان جهانی
در باغ دل خسته ما بار و بری کن
۸
ای دوست دل ار می دهدت بر قد آن یار
از روی ارادت به میانش کمری کن
تصاویر و صوت

نظرات