جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۱۱۶۶

۱

دل سرگشتهٔ حیران برو ترک مناهی کن

بیا بر مسند جانم نشین و پادشاهی کن

۲

اگر خواهی گناهت را که پوشد پرده عفوی

سرشک دیده همچون خون و رنگ روی کاهی کن

۳

اگر دُرّ وصالش را تو جویایی چو غوّاصان

به دریای غم عشقش برو غوطه چو ماهی کن

۴

اگر شرح غم دل را نویسی پیش دلداران

مدد از دیده می باید قلم را در سیاهی کن

۵

منم طفل بشیر غم ز کنعان گشته سرگردان

خداوندا به فضل خود نظر بر بی گناهی کن

۶

بسی گفتم مده خود را به صورتهای بی معنی

ز پیش ما برو ای دل تو دانی هر چه خواهی کن

۷

دل پر درد بی درمان برو در گوشه ای بنشین

مخور غم در جهان و تکیه بر لطف الهی کن

تصاویر و صوت

دیوان کامل جهان ملک خاتون - جهان ملک خاتون - تصویر ۴۳۷

نظرات