جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۱۱۹۰

۱

بگشای در رحمت بر روی من مسکین

بردار ز لطف خود غم را ز دل غمگین

۲

غمگین دل بیچاره بی کس شد و سرگردان

تا چند چنین باشی سرگشته دمی بنشین

۳

بنشین ز هوس تا کی در گرد جهان گردی

فارغ شو ازین معنی وین عرصه دمی برچین

۴

بر چین سر زلفش پر چین شده این دلها

چون بلبل شوریده بر روی گل رنگین

۵

رنگین چو گل رویش نشکفت به بستانها

چون صورت زیبایش هرگز نبود در چین

۶

در چین شده ابرویش با ما ز چه رو باشد

از روی خطا چشمش افتاده به ما چندین

۷

چندین چه کنی یارا این جور و جفا بر ما

تا چند توان کردن این اسب جفا را زین

۸

در زین قدش چندین ای شاه جهان آرای

رخ بر رخ جانم نه من با تو ندارم کین

۹

کین از چه سبب داری با این دل شوریده

پیوسته مرا داری سرگشته تو چون فرزین

تصاویر و صوت

دیوان کامل جهان ملک خاتون - جهان ملک خاتون - تصویر ۴۴۷

نظرات