جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۱۱۹۷

۱

ندارم دل که دل بردارم از تو

اگرچه هست بس آزارم از تو

۲

گل وصلت به دست دیگرانست

نصیب آخر چرا شد خارم از تو

۳

عزیز بس کسی بودم نگارا

کنون چون خاک باری خوارم از تو

۴

بپرس از روی زرد و آه سردم

کنون چون گرم شد بازارم از تو

۵

اگر یاری و دلداری چنین است

برو جانا که من بیزارم از تو

۶

چرا باری نباشد بر درت بار

ولی بر دل بود بس بارم از تو

۷

نهال قامتت خوش در برآمد

بحمدالله که برخوردارم از تو

تصاویر و صوت

دیوان کامل جهان ملک خاتون - جهان ملک خاتون - تصویر ۴۴۸

نظرات