
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۱۱۹۹
۱
نگارینا دل پر دردم از تو
سرشک سرخ و روی زردم از تو
۲
مرا خون دل اندر دامن جان
بود ای نور دیده هردم از تو
۳
ز حد بگذشت در دم تا تو دانی
که تسکینی بود بر دردم از تو
۴
ندارم بی تو خواب و خورد یارا
بیا چون هست خواب و خوردم از تو
۵
به سر گردم چو پرگار از غم ای یار
بسی بر دل نشیند گردم از تو
۶
تویی با خرّمی با دیگری جفت
من بیچاره دایم فردم از تو
۷
منم همچون قلم در اشتیاقت
به سر گرد جهان میگردم از تو
تصاویر و صوت

نظرات