
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۱۲۰۱
۱
تا به کی باشد دلم در دام تو
آهوی طبع دل من رام تو
۲
شد گرفتار این دل بیچاره ام
در سر زلفین همچون شام تو
۳
من ندیدم در جهان ای بی وفا
جز غم و اندوه در ایام تو
۴
نیک نامی داشتم در عافیت
در غم هجران شدم بدنام تو
۵
گرچه بدنامم ز عشقت در جهان
روز و شب ورد زبانم نام تو
۶
آن نگار شوخ باز از رنگ و بوی
ای دل مسکین ببرد آرام تو
۷
تا به کی باشی چنین سرگشته حال
چون نداد از لب نگارم کام تو
۸
دیگ سودایش بپختی سالها
سوختی لیکن نپخت این خام تو
۹
در هوای آن نگار بی وفا
من ندانم چون شود فرجام تو
تصاویر و صوت

نظرات