جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۱۲۱۶

۱

ای صبا حال دل من بر دلدار بگو

قصّه بلبل شوریده به گلزار بگو

۲

آنچه بر جان من از محنت دلدار منست

یک به یک بشنو و لطفی کن و با یار بگو

۳

زینهار از من دلخسته به دلدار رسان

و آنچه گویم به تو ای یار تو زنهار بگو

۴

جانم از درد فراقت به لب آمد جانا

کی بود با تو مرا وعده ی دیدار بگو

۵

صبر ماهی نتواند که کند ز آب ولی

می کنم صبر ز روی تو به ناچار بگو

۶

مدّعی عیب من دلشده زین بیش مکن

حال آشفتگی دل بر دلدار بگو

۷

کاین دل از زلف تو چون جان و جهان بی سر و پاست

از که جوید دل من چاره ی این کار بگو

تصاویر و صوت

دیوان کامل جهان ملک خاتون - جهان ملک خاتون - تصویر ۴۵۴

نظرات