
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۱۲۱۷
۱
صبا تو حال دل خسته با نگار بگو
حدیث روز غم ما به غمگسار بگو
۲
اگر ملول نگردد ز من بپرس نهان
و گر بپرسدت از من به آشکار بگو
۳
که بی وصال تو جانم به لب رسید ز غم
بیا به غور دلم رس تو زینهار بگو
۴
بگو که ای بت سیمین عذار سنگین دل
مرا به درگه تو از چه نیست بار بگو
۵
چو روزگار برآشفته ام چرا با ما
به جان رسید دل از جور روزگار بگو
تصاویر و صوت

نظرات