جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۱۲۲۷

۱

گر کند میل جفا دلبر من گویم چه

ور دهد ترک من و عهد وفا گویم چه

۲

دل ببرد از من و خون ریزدم اکنون از چشم

دارد این جرم بر این خسته روا گویم چه

۳

پادشاهیست اگر جان بنوازد به کرم

ور براند ز سر کوی گدا گویم چه

۴

گر طبیبان جهان درد دل خسته کنند

از لب لعل تو ای دوست دوا گویم چه

۵

گفته ای دیده بدوز از قد و بالای چو سرو

سرو قدّش چو کند نشو و نما گویم چه

۶

من به دیدار شده قانع از آن روی چو ماه

گر بگوید به سر کو تو میا گویم چه

۷

گر بگوید شب دلخواه به امّید وصال

تو بده جان و جهان را به بها گویم چه

تصاویر و صوت

دیوان کامل جهان ملک خاتون - جهان ملک خاتون - تصویر ۴۵۷

نظرات