
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۱۲۳۳
۱
ای ما جهان و جان را بر باد عشق داده
وز دیده در فراقت صد جوی خون گشاده
۲
مهر تو در دل ما تا هست روح باقیست
با عشق چون بزادی مادر مرا بزاده
۳
عشق تو شهسواریست بر بادپای چون برق
با او چه گونه کوشد مسکین دلی پیاده
۴
گویی مرا ملولی ای جان و دل چه گویم
ناخوش دلم ز هجران تو سرخوشی ز باده
۵
با سرو آب می گفت سرکش چنین چرایی
تو سر کشیده و ما سر در پیت نهاده
۶
ابروی و چشم خوبان دل می برند از آن روی
پیوسته میل دلها بر عارضیست ساده
تصاویر و صوت

نظرات