
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۱۲۴
۱
ای دیده دل به خون جگر رهنمای تست
زین ره تو درگذر که چنین جا نه جای تست
۲
دل گفت من کیم قدری خون سوخته
هر درد دل که هست مرا از بلای تست
۳
گفتم مرو دل از پی دلبر که بی وفاست
و آنگه ز دیده بر سر کو ماجرای تست
۴
اکنون ز دست شد دل و دلبر به دست نیست
ای دل اگر کشی ستمی آن سزای تست
۵
آری تو را چه غم ز من و حال زار من
سلطان وقت بر سر کویت گدای تست
۶
ای دلنواز وقت نیامد که وصل تو
گوید ز روی لطف که دل بی نوای تست
۷
خون دلم بخورد و غم حال ما نخورد
گفتا برو که مقدم من خون بهای تست
۸
آری اگر رضای تو در کشتن منست
ما را امید از دو جهان در رضای تست
تصاویر و صوت

نظرات