جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۱۲۴۹

۱

دو دیده بر سر راهت نهاده ام بازآی

بلا و غصّه ازین بیش بر جهان مفزای

۲

بگیر دست ضعیفم به وصل خویش شبی

مبر چو گیسوی پرتاب خویشتن در پای

۳

اگرچه عهد ببستی ولی یقینم بود

که هر سخن که بگویی نیاوری بر جای

۴

بیا و یک نظر از روی مهر با ما کن

که هست روی چو خورشید تو جهان آرای

۵

قسم به چشم چو آهوی تو که سرمستم

به بوی آن دو سر زلف شوخ غالیه سای

۶

به روی و موی تو آنگه به طاق ابرویت

به بوس آن دو لب لعل و شهد شکرخای

۷

گر از فراق تو جانم به لب رسید از غم

ز روی لطف ترحّم کن و شبی بازآی

۸

که تا به دیده تحقیق بنگری در ما

که بی تو چون بگدازم به هجر جان فرسای

۹

ز دست روز فراقت چو چنگ بخروشم

به حسرت شب وصلت ز ناله ام چون نای

تصاویر و صوت

دیوان کامل جهان ملک خاتون - جهان ملک خاتون - تصویر ۴۶۵

نظرات