جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۱۲۵۱

۱

بازم از سودای زلفت مست و شیدا کرده‌ای

بازم اندر دیدهٔ بینا تو مأوا کرده‌ای

۲

از شراب لعل‌فامت وز دو چشم نیمه‌مست

بر سر بازار عشقم باز رسوا کرده‌ای

۳

از فروغ روی همچون ماه و خورشیدت دگر

دیدهٔ جان من بیچاره بینا کرده‌ای

۴

ای دل سرگشته بازت آتشی در جان فتاد

از دو زلف و روی او با خود چه سودا کرده‌ای

۵

خانهٔ خود را سیه کردی و ما سرگشته‌ایم

خانه‌ای در شست زلفش باز پیدا کرده‌ای

۶

در سرابستان جان آخر چرا ای سرو ناز

روی در گل‌های بستان پشت بر ما کرده‌ای

۷

ای سرشک دیدهٔ غم‌دیدهٔ ما از چه روی

راز ما را در جهان یکباره افشا کرده‌ای

تصاویر و صوت

دیوان کامل جهان ملک خاتون - جهان ملک خاتون - تصویر ۴۶۶

نظرات