
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۱۲۵۲
۱
یکباره عهد یار فراموش کردهای
دست مراد با که در آغوش کردهای
۲
گفتی حدیث خصم نگیری به گوش و من
دیدم به چشم خویش که در گوش کردهای
۳
ای دل اگر ز دست برفتی غریب نیست
کز آتش فراق تو بس جوش کردهای
۴
لب را ز یاد آنکه شب و روز و ماه و سال
یادت کند رواست که خاموش کردهای
۵
حیف آیدم ز جان تو ای جان نازنین
کاین جرعههای درد چرا نوش کردهای
۶
جان جهان که در دو جهان از برای تست
یکباره زین معاینه مدهوش کردهای
۷
امروز باز جور و جفایش نتیجه بود
انواع وعدهها که شب دوش کردهای
تصاویر و صوت

نظرات