جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۱۲۶۹

۱

دارم به لطف عام تو چشم عنایتی

بنگر به حال زارم و فرما رعایتی

۲

عمریست تا دو چشم امیدم به راه توست

تا بشنوی به گوش خود از من حکایتی

۳

درد فراق را چه دهم شرح در غمت؟

گویی که از عذاب جحیمست آیتی

۴

گویند دل به دل رود ای دوست چون بریم

آخر نکرد در دل سختت سرایتی

۵

گفتم مگر به عقل کناره کنم ز عشق

با عشقِ دوست عقل ندارد کفایتی

۶

جانا تو قول دشمن بدگو مکن قبول

گر کرده‌اند از من مسکین روایتی

۷

جرمی نکرده‌ایم ولی با وجود آن

جان می‌دهیم قبول کنی ار حمایتی

۸

بازآ که دیده در غم هجرت به جان رسید

مشتاق روی توست دل من به غایتی

۹

کز سر خبر ندارد و از جان شده ملول

آری مگر ز غیب ببخشد هدایتی

۱۰

ملک دلم خراب شد از ماجرای غم

سلطان عشق دوست برافراخت رایتی

۱۱

ما را پناه بر در توست ای جهان‌پناه

فرما نظر به حالم و می‌کن حمایتی

تصاویر و صوت

دیوان کامل جهان ملک خاتون - جهان ملک خاتون - تصویر ۴۷۲

نظرات