
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۱۲۷۵
۱
گر مرا با درد عشقت چاره بودی خوش بدی
ور شب وصل بتان همواره بودی خوش بدی
۲
دستگیرم گر بدی وصل رخت در پیش ما
گر شب هجران تو آواره بودی خوش بدی
۳
سرو بستان را بود میلی خرامان سوی ما
میل تو گر سوی این بیچاره بودی خوش بدی
۴
شاد می دارد خیال وصل او ما را ولی
بر غم دلدار اگر غمخواره بودی خوش بدی
۵
گر شب وصلت بدیدی صبح بر بستی نقاب
پرده هجران تو گر پاره بودی خوش بدی
۶
زهره گفتن ندارم راز خود را در جهان
ای دریغا گر مرا این چاره بودی خوش بدی
تصاویر و صوت

نظرات