جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۱۲۸۲

۱

چه جرم رفت که یکباره مهر ببریدی

چه اوفتاد که از ما عنان بپیچیدی

۲

به قول و عهد تو دیگر که اعتماد کند

که هر سخن که بگفتی از آن بگردیدی

۳

هزار بار بگفتم که نشنوی زنهار

ز دوستان سخن دشمنان و نشنیدی

۴

بگفتیم که به کام دلت رسانم زود

به کام دل نه ولیکن به جان رسانیدی

۵

چه دوستیست که احوال ما نمی پرسی

چه دشمنیست که از یار خویش ببریدی

۶

چه حالتیست که با بندگان نپردازی

چه صورتیست که از دوستان ببرّیدی

۷

جهان ز دست مده بعد ازین به کام حسود

کنون [که] کام دل خویش از جهان دیدی

تصاویر و صوت

دیوان کامل جهان ملک خاتون - جهان ملک خاتون - تصویر ۴۷۶

نظرات