
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۱۲۸۳
۱
گر شبی روی چو ماه تو دو چشمم دیدی
کی چنین شیفته در گرد جهان گردیدی
۲
دل من گر قد چون سرو تو دیدی در باغ
درد از آن قامت و بالای تو در دم چیدی
۳
راستی گر ننهادی به خطت سر چو قلم
آن همه سرزنش از خلق جهان نشنیدی
۴
گرچه امّید شب وصل تو دادی دل ما
بی رخ همچو خور دوست کی آرامیدی
۵
گر خیال تو ندادی ره ما در بستان
کی ز بستان وصالت دل ما گل چیدی
۶
روی تو عید سعیدست و دو ابروت هلال
خود که دیدست هلال دو چنین در عیدی
۷
گر بدیدی که ز هجران چه به ما می گذرد
بی شک و شایبه بر حال جهان بخشیدی
تصاویر و صوت

نظرات