جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۱۲۸۷

۱

صبا اگر به سر کوی او گذر داری

بگو چه از بت رعنای من خبر داری

۲

به سالها نفسی یاد ما کند یا نی

تو حال زار دل عاشقان ز بر داری

۳

اگرچه یاد من خسته دل نمی آرد

بگویش از من مسکین مجال اگر داری

۴

که عهد ما بشکستی و مهر ببریدی

شنیده ام که به جایم کسی دگر داری

۵

اگرچه هست تو را دیگری مکن خوارم

به حال زار من خسته گر نظر داری

۶

چه بی وفا صنمی ای نگار سنگین دل

دلت دهد که دل از یار خویش برداری

۷

دلم ببردی و خوردی به جان ما زنهار

عزیز من تو بگو با جهان چه سر داری

تصاویر و صوت

دیوان کامل جهان ملک خاتون - جهان ملک خاتون - تصویر ۴۷۷

نظرات