جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۱۲۹

۱

دلم دیده به رویی خوب بستست

ز جستجوی هرکس باز رستست

۲

چو زلف سرکشت آشفته حالیست

چو لعل می پرستت می پرستست

۳

سر زلف سیاهت را وطن ساخت

جزاک الله به نامی نیک جستست

۴

دو زلف تو پریشان حال چون من

مدامت نرگس مخمور مستست

۵

رخت بنمای تا روشن شود چشم

که دیدار رخت بر ما خجستست

۶

به سان بندگان بس سرو آزاد

به خاک راه از آن بالا نشستست

۷

همیشه جامه ی مهرت نگارا

به بالای دل ما نیک چستست

۸

دل سنگین من در آرزویت

پریشان حال و سرگردان و خستست

۹

به باغ جان بسی سرو سمن بوی

که پیش قامت رعناش پستست

۱۰

گل رویش به دست دیگران است

دل و جان جهان از خار خستست

تصاویر و صوت

نظرات