
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۱۲۹۱
۱
نگارینا ز نامم ننگ داری
به خون جان مرا آهنگ داری
۲
نبخشی بر من رنجور مهجور
چرا آخر دلی چون سنگ داری
۳
مرا با تو سر صلحست باری
اگر با ما تو رای جنگ داری
۴
دلم بردی و در خونش فکندی
به دستان صد چنین نیرنگ داری
۵
دلت بر من نمی سوزد همانا
که بر آئینه دل زنگ داری
۶
به غور حال زار عاشقان رس
که هوش و رای با فرهنگ داری
۷
نظر کن بر گدای خویش زیراک
ز شاهی در جهان اورنگ داری
۸
دلا گر عاقلی در موسم گل
دو گوش هوش را بر چنگ داری
۹
ببردی آبروی من از آن روی
که باد از وصل او در چنگ داری
۱۰
چرا بی روی خوبت ای دلارام
جهان بر من چو زندان تنگ داری
تصاویر و صوت

نظرات