
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۱۲۹۴
۱
صبا بازآ که درمانم تو داری
نسیم زلف جانانم تو داری
۲
منم رنجور و مهجور از فراقت
دوای این دل و جانم تو داری
۳
طبیبان از علاجم خسته گشتند
شفای درد من دانم تو داری
۴
بیاور بوی زلفت تا شوم خوش
که در هجران پریشانم تو داری
۵
بگویش از من مسکین خدا را
منم سرگشته سامانم تو داری
۶
نگویی ای بت دلخواه تا کی
چنین بی هوش و حیرانم تو داری
تصاویر و صوت

نظرات