
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۱۳۰۴
۱
حاش لله که مرا جز تو بود دلداری
یا دلم غیر غم عشق گزیند یاری
۲
غم حال من بی دل بخور امروز که نیست
به جهانم بجز از عشق رخت غمخواری
۳
زارم از عشق رخ خوب تو دریاب مرا
مکن آزرده خدا را به جفا بازاری
۴
گفتمش قصد دل و دین من آخر چه سبب
کرده ای، ای دل و دینم تو بگو گفت آری
۵
گفتم ای جان ز گلستان وصالت هرگز
چون ندیدم من دلخسته مگر جز خاری
۶
از چه رو این همه بیداد پسندی بر من
گر نوازیم همانا که نباشد عاری
۷
گرچه از حال من خسته جگر بی خبری
جان شیرین به سر عشق تو کردم باری
تصاویر و صوت

نظرات