جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۱۳۰۷

۱

به امیدی که برآید مه رویت سحری

یا بیابم ز نسیم سر زلفت خبری

۲

همه شب شمع صفت در غم رویت تا روز

می کنم گریه که از صبح بیابم اثری

۳

همچو خاکم به سر کوی امیدت ساکن

تا مگر سروصفت سوی من آری گذری

۴

کیمیا خاصیتی خاک رهت گشتم از آن

تا کنی سوی من خسته هجران نظری

۵

تا به کی بر من بیچاره کنی جور و جفا

تا به کی شاد بود از شب وصلت دگری

۶

چند در آتش هجران تو سوزد دل من

تا به کی خون رود از دست غمت در جگری

۷

کشتی وصل نگارم به کناری نرسید

دست امید نکردم به میانش کمری

تصاویر و صوت

دیوان کامل جهان ملک خاتون - جهان ملک خاتون - تصویر ۴۸۴

نظرات