جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۱۳۱۷

۱

تا کی ز سر زلف تو ما را ننوازی

در بوته عشقم چو زر و سیم گدازی

۲

ای باد برو حال دل خسته هجران

بر دوست بده عرضه که تو محرم رازی

۳

رازیست درین دل که تو دانی به حقیقت

کز بنده نیازست و ز تو بنده نوازی

۴

مجروح شدم دل ز جفا و ستم چرخ

آخر تو چرا مرهم این ریش نسازی

۵

سرو ار چه بود راست چو چوبی بدنست او

تشبیه به قدّت نتوان کرد به بازی

۶

با سرو دلم گفت که دیدی قد او را

در ملک جهان گرچه تو در کوی مجازی

تصاویر و صوت

دیوان کامل جهان ملک خاتون - جهان ملک خاتون - تصویر ۴۸۷

نظرات