
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۱۳۲۴
۱
بو که آن ماه من اندر چمن آید روزی
حال زار منش اندر نظر آید روزی
۲
گرچه پیچید عنان از من بیچاره به خشم
خبری زان بت بدخو مگر آید روزی
۳
ورچه مستست چو آن نرگس رعنا همه روز
بو کز آن بی خبری با خبر آید روزی
۴
با کمان خانه ابروت .......
تیر آه دل من با سپر آید روزی
۵
تا به کی در ظلمات شب هجران باشم
آفتابی مگر از وصل برآید روزی
۶
گل بستان امید من خون گشته جگر
مگر از آب دو چشمم به سرآید روزی
۷
من به بوی کرمش گرد جهان می گردم
کز در لطف مگر باز درآید روزی
تصاویر و صوت

نظرات