جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۱۳۳۲

۱

دلا تو تا به غم عشق در جهان باشی

میان خلق جهان بی سخن چو جان باشی

۲

چو نرگسم شده بیمار تا به کی با ما

چو سوسن ای بت مهروی ده زبان باشی

۳

اگر ز نسل بنی آدمی بگو آخر

چرا ز دیده ی ما چون پری نهان باشی

۴

ز حد گذشت مرا شرح حال عشق ای دل

قلم صفت تو ز غم چند سر دوان باشی

۵

نگار خوش به سر ناز بالش امید

به خواب خوش تو چرا سر بر آستان باشی

۶

فراغتیست تو را از جهان بگو تا چند

مدام بر سر بازار داستان باشی

۷

هزار جان به فدایت کنم من از سر شوق

میان باغ دل من تو چون روان باشی

تصاویر و صوت

دیوان کامل جهان ملک خاتون - جهان ملک خاتون - تصویر ۴۹۲

نظرات