
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۱۳۳۳
۱
دلا تا کی چنین سرگشته باشی
به تیغ روز هجران خسته باشی
۲
ز بار هجر آن دلدار تا کی
چو زلف دلبران بشکسته باشی
۳
سرانگشتان دلبند تو تا کی
به خون ناتوان رشته باشی
۴
به تخم بی وفایی خاطرت را
چرا ای نور دیده کشته باشی
۵
سراسر سینه مجروح ما را
ز خوناب جگر آغشته باشی
۶
ولی چون من هزارت بنده دایم
به قید آورده بازش هشته باشی
۷
دلا در سوزن وصلش نگنجی
اگر در هجر او چون رشته باشی
۸
نگویی تا به کی ای دل خدا را
ز عشقش در جهان سرگشته باشی
۹
خدا داند که تو تا چند عاشق
به خون دل ز هجران کشته باشی
تصاویر و صوت

نظرات