
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۱۳۳۴
۱
دلا تا کی چنین دیوانه باشی
ز خویش و آشنا بیگانه باشی
۲
به پیش شمع روی ماهرویان
در آتش زار چون پروانه باشی
۳
زده در زلف خوبان روز و شب چنگ
به صد دست امل چون شانه باشی
۴
میان ورطه غرقاب هجران
به جست و جوی آن دردانه باشی
۵
بهار و گل رسید ای دل تو تا کی
چنین محزون درین کاشانه باشی
۶
برون رو آخر ای غم از دل من
نگنجی چند در ویرانه باشی
۷
چو افسون تو در وی درنگیرد
چرا اندر پی افسانه باشی
تصاویر و صوت

نظرات