
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۱۳۳۹
۱
مرا خود نباشد به عالم دلی
کزو باشدم یک زمان حاصلی
۲
بسی در سرابوستان گل بود
ولی همچو من کی بود بلبلی
۳
دل آزاری خلق ازین پس مجوی
به دست آر اگر می توانی دلی
۴
تو آن بلبل شوخ دیده ببین
که چون می رباید ز بستان گلی
۵
تو سرو سهی بین بدین سرکشی
ز حسرت فرو برده پا در گلی
۶
غریقم به دریای هجران تو
چه غم باشدت بر لب ساحلی
۷
به چرخ بلا درفتادی جهان
چه حاصل ز اندیشه باطلی
تصاویر و صوت

نظرات