جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۱۳۴۲

۱

من شبی در خواب عکس روی او گر دیدمی

زیر نعلین تو چون خاک رهت گردیدمی

۲

گر مرا بودی مجال خاک بوس حضرتت

صد هزاران دردت از سر تا قدم برچیدمی

۳

ور صبا از کوی تو بویی نیاوردی برم

کی چو غنچه من ز شادی صبحدم خندیدمی

۴

گر نه بوی یوسف مصرم وزیدی گاه گاه

همچو یعقوب از غمت صد پیرهن بدریدمی

۵

سرو آزاد قد او جانم ار کردی قبول

بنده وار از جان به گرد قامتت گردیدمی

۶

ورنه سودایی شدی از زلف او دل چون قلم

سرزنش از خلق عالم این همه نشنیدمی

۷

ورنه بر امّید عفوش جان بدی امّیدوار

ای جهان چون خرّمی، مهر از جهان ببریدمی

۸

چون چنارم گر بدی دستی به سرو قامتت

با وجود دست بالا پای تو بوسیدمی

۹

کاج مویی بودمی از زلف تو تا روز و شب

گرد ماه روشن روی تو درپیچیدمی

تصاویر و صوت

دیوان کامل جهان ملک خاتون - جهان ملک خاتون - تصویر ۴۹۶

نظرات