
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۱۳۵۹
۱
مرا که در دو جهان راحت دل و جانی
به درد عشق تو درمانده ام تو درمانی
۲
مرا به غیر تو مقصود در دو عالم نیست
خدای داند و من دانم و تو هم دانی
۳
بیا که ملک دل ایثار خاک مقدم تست
به هر چه حکم کنی بر دلم تو سلطانی
۴
منم ز جان و دلت معتقد ولی چه کنم
که اعتقاد من خسته دل نمی دانی
۵
وگر تو چاره درد دلم بخواهی کرد
چو من شوی که به درمان خویش درمانی
۶
ایا وصال تو آب حیات من تا چند
مرا بر آتش سوزان هجر بنشانی
۷
تو شاه و حاکم و فرمان دهی و ما محکوم
که نیست چاره ی ما غیر بنده فرمانی
تصاویر و صوت

نظرات