
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۱۳۶
۱
دل ربایی دلبری داریم چست
دل ربود و جان فدا کردم نخست
۲
بر لب سرچشمه ی آب حیات
چون قد و بالای او سروی نرست
۳
چون قدش سروی نباشد در چمن
پیش روی او سخن گویم درست
۴
درد هجرانت چه گویم دلبرا
روی جانم را به خون دیده شست
۵
چون به جست و جوی او جان داده ام
از میان ما کناری از چه جست
۶
بی وفا گویی مرا در عاشقی
بدخویی و بی وفایی کار تست
۷
ضایعم مگذار باری ای صنم
چون جهانی بر امید وصل تست
نظرات