جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۱۳۶۴

۱

تو جام جهان نمای جانی

جانی و دو دیده جهانی

۲

در عشق رخ تو ناتوانم

رحم آر به من چو می توانی

۳

در هجر تو زندگی نخواهم

با وصل خوشست زندگانی

۴

ای ماه جبین سر و بالا

تو راحت روحی و روانی

۵

ای لعل لب تو خوشتر از جان

دیدار تو عمر جاودانی

۶

در کار غم تو کرده ام جان

ای اصل حیات و شادمانی

۷

گر مهر منت به دل نباشد

می کن تو تفقدّی زبانی

۸

چون شد غم عشق آشکارا

می پرس ز حال من نهانی

۹

بر خاتم لعل تو شده ختم

جان بخشی و رسم دلستانی

۱۰

با آنکه تو را ز جان غلامم

از بندگی ام تو در گمانی

۱۱

من کشته وصل آن جهانم

سهلست حیات این جهانی

تصاویر و صوت

دیوان کامل جهان ملک خاتون - جهان ملک خاتون - تصویر ۵۰۴

نظرات