
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۱۳۶۵
۱
بده ساقی تو جام ارغوانی
ز دست غم مگر بازم رهانی
۲
تن مسکین من از درد عشقت
گرفته چون دو چشمت ناتوانی
۳
به هرزه در سر کار تو کردم
من خسته جگر جان و جوانی
۴
به لعل دلکشش گفتم خدا را
بیا بوسی بده تا جان ستانی
۵
روان پیش من آ ای سرو آزاد
که جانم را دل و تن را روانی
۶
به الطاف عمیمت ای دلارام
چه باشد گر ز هجرم وارهانی
۷
چو من از بندگانت بنده ای ام
کرم کن چون تو سلطان جهانی
تصاویر و صوت

نظرات