
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۱۳۷۱
۱
تا به کی جانا دلم پر خون کنی
وز میان دیده ام بیرون کنی
۲
تا کی از بار فراقت دلبرا
پشت امّید مرا چون نون کنی
۳
تا کی از هجر خود ای لیلی عهد
در غم عشق خودم مجنون کنی
۴
در فراق روی خوبت تا بچند
جویبار دیده ام جیحون کنی
۵
این دل پردرد بی درمان من
از غم هجران خود محزون کنی
۶
کم کنی هر روز از ما دوستی
در جهان با دشمنان افزون کنی
۷
ای دل مسکین بساز و دم مزن
ور نسازی با غم او چون کنی
تصاویر و صوت

نظرات