جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۱۳۸۲
۱
ای صبا آخر چرا افتان و خیزان می‌روی
زود بشتاب ار به کاری سوی جانان می‌روی
۲
حال یعقوب ستمکش پیش یوسف بازگوی
نیک می‌دانی تو حالم چون ز کنعان می‌روی
۳
درد بی‌درمان ما را گر توانی هم به لطف
چاره‌ای کن چاره‌ای چون پیش درمان می‌روی
۴
قصّه سوز درون بلبل شوریده‌دل
لطف کن با گل بگو چون سوی بستان می‌روی
۵
حالت حزن دل تنگم ز تو پوشیده نیست
یک به یک با او بگو کز بیت احزان می‌روی
۶
با دل سرگشته‌ام گو تا به کی در کوی دوست
با دل پرآتش و با چشم گریان می‌روی
۷
صورت حال خرابی جهان را عرضه دار
چون به نزد مالک ملک سلیمان می‌روی
تصاویر و صوت
نظرات