
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۱۳۸۷
۱
ای جان و جهان توام پناهی
بر جمله جهان تو پادشاهی
۲
بر عشق رخ تو مردم چشم
در دیده ی ما دهد گواهی
۳
خون جگرم ز دیده پالود
معلوم شود ترا کماهی
۴
شرحش نتوان که خود بگوید
خوناب دو چشم و رنگ کاهی
۵
از ناله ما نرفت در خواب
دوش از غم هجر مرغ و ماهی
۶
خواهم شب وصل تو نگارا
وز جور بکن هر آنچه خواهی
۷
در جمله جهان رهست ما را
از ره مگذر چو مرد راهی
تصاویر و صوت

نظرات