
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۱۳۹۷
۱
نمی یابم به درد دل دوایی
ز دست جور شوخ دلربایی
۲
بگو شاها چه ننگ و عار خیزد
نظر گر افکنی سوی گدایی
۳
گذاری کی کنی سوی ضعیفان
رسد در گوشت از ما هم دعایی
۴
ز خود بیگانه ام مشمر از این بیش
مکن بیگانگی با آشنایی
۵
طبیب درد من چون دوست باشد
بگو تا خود ز که جویم دوایی
۶
چرا ای دوست در دوران وصلت
نباشد کار ما بی ماجرایی
۷
چو بالایش بدیدم گفتم ای دل
نه بالا باشد آن باشد بلایی
۸
تویی سلطان حسن آخر چه باشد
اگر رحمت کنی بر بینوایی
۹
ترحّم کن به حال دردمندان
که باشد نیک و یابی هم جزایی
تصاویر و صوت

نظرات