
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۱۴۰۷
۱
آمد به مشامم ز سر زلف تو بویی
واندر طلبت زد دل تنگم تک و پویی
۲
من گشته چو گویی به جهان در تک و پویم
باشد که بیابم ز سر زلف تو بویی
۳
قدّت ز دو چشمم نشود دور نگارا
زان رو که کند سرو وطن بر لب جویی
۴
گویند که صبرست دوای دل عاشق
صبر دل عشّاق تو سنگست و سبویی
۵
چون دل بشکبید ز دو لعل شکرینش
چون صبر کند دیده ام از روی نکویی
۶
از تاب دو چوگان سر زلف تو یارا
سرگشته میدان تو گشتیم چو گویی
۷
از گوی زنخدان تو سرگشته جهانی
تدبیر چه باشد چو نبردم ز تو بویی
تصاویر و صوت

نظرات