جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۱۸۸

۱

ترک وصل یار گفتن مشکلست

درد عشقش را نهفتن مشکلست

۲

سهل باشد پیش ما جور رقیب

از سر کوی تو رفتن مشکلست

۳

دولت وصل تو را نایافته

طعنه ی دشمن شنفتن مشکلست

۴

در غم هجرش به الماس مژه

درّ چشم خویش سفتن مشکلست

۵

وقت گل در بوستان شب تا به روز

با غم دلدار خفتن مشکلست

۶

بر زبان سرّ غم عشقش میار

کاین گهر در بحر سفتن مشکلست

تصاویر و صوت

نظرات