جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۲۲۰

۱

این رخ دلبند تو ماه تمام منست

خال سیه کار تو دانه و دام منست

۲

روشنی وصل تو نیست چو صبح رخت

زلف پریشان تو تیره چو شام منست

۳

از لب جان بخش تو هست مرا زندگی

مایه ی آب حیات گفت ز جام منست

۴

از تو جدا گشتنم گرچه به ناکام بود

لعل لب شاهدان نیک به کام منست

۵

شهد وصالش نگر در دهن دیگریست

صبر ز هجران تو تلخ به کام منست

۶

من دو جهان را فدا کرده ام و مشکل آن

کان بت دلخواه را ننگ ز نام منست

۷

وز پی آن تندخو گشت بسی دل کنون

آهوی شیرافکنش شکر که رام منست

تصاویر و صوت

نظرات