
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۲۲۷
۱
به سروی راست ماند قامت دوست
سهی سروست؟ یا نی قامت اوست؟
۲
نه سروست و نه بالا و نه بستان
بهشتست آن و طوبی بر لب جوست
۳
دلم بردی و رخ پیچیدی از ما
چنین کی کرد آخر دوست با دوست
۴
خطا کردی جفا کردن به حالم
مکن جانا که بدعهدی نه نیکوست
۵
نصیحت گوی ما گوید مدامم
بگو ترکش که یاری سخت بدخوست
۶
چه گونه ترک آن دلبند گویم
که جانست و حیات جان مرا اوست
۷
جهان خرّم شد از باد بهاری
نمی گنجد ز شادی غنچه در پوست
۸
نمی سوزد دلت بر حال زارم
..........................................وست
۹
دل بیچاره در میدان عشقت
اسیر حلقهٔ زلف تو چون گوست
نظرات
حامد سلطانی