جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۲۳۰ - استقبال از سعدی

۱

فراغتیست مرا از جهان و هرچه در اوست

چه باک دارم از اندیشه‌های دشمن و دوست

۲

مرا اگر چو سخن خلق در دهان گیرند

غریب نیست صدف دایماً پر از لولوست

۳

کسی که از بد و نیک زمانه دست بشست

معینست که فارغ ز مادح و بدگوست

۴

چو پاک دامنی آفتاب مشهورست

چه باک اگر شب تاریک در مقابل اوست

۵

به رسم تضمین این بیت دلکش آوردم

ز شعر شیخ که جانم به طبع دارد دوست

۶

«ز دست دشمنم ای دوستان شکایت نیست

شکایتم همه از دوستان دشمن خوست»

۷

نسیم گلشن طبعم حسود تر دامن

شنیده است که چون باد خلد عنبربوست

۸

به سان غنچه که بر وی وزد صبا هر دم

از آن معاینه بر خویشتن بدرّد پوست

۹

جهان خوشست چو سرو از چمن مرو بیرون

که جای مردم روشن روان کنون لب جوست

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
شهرام .
۱۴۰۲/۱۲/۱۲ - ۰۲:۴۵:۰۲
به به