جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۲۳۵

۱

خدا بر حال این مسکین گواهست

که از جانت همیشه نیکخواهست

۲

ولی از جور این چرخ سیه کار

به پیش چشم ما عالم سیاهست

۳

بیا کز شوق طاق ابروانت

به غم پیوسته پشت من دوتا هست

۴

غریبان را مکش کز روی فتوی

غریبی بی گنه کشتن گناهست

۵

به چشم تو، که در هجرت شب و روز

نشسته منتظر چشمم به راهست

۶

جدا افتاده از کنعان چو یوسف

دل من در زنخدانت به چاهست

۷

خجالت بایدم بردن ز رویت

چو گویم نسبت رویت به ماهست

۸

ز من پرسی که چونی در غم ما

غمت کوه و تن مسکین چو کاهست

۹

چه می پرسی که همدم در غمت کیست

همه دم همدمم افغان و آهست

۱۰

ندارم بیش از این در هجر طاقت

ببخشا کز غمت حالم تباهست

۱۱

به جانت کز جهان بیزار گشتم

خداوند جهان بر من گواهست

تصاویر و صوت

نظرات