جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۲۳۸

۱

گرت ز صحبت ما دلبرا ملالی هست

میان ما و تو ای نور دیده حالی هست

۲

به جان تو که مرا در نظر نمی آید

به غیر این رخ زیبا اگر جمالی هست

۳

از آن نهال قدش و آن میان نازک او

به جان دوست که در چشم ما خیالی هست

۴

گرم به حلق چکاند ز نوش لب آبی

که گوید این که جز آن در جهان زلالی هست

۵

اگر کسی بکند نسبت قدش با سرو

یقین میانه ما بار قاف و دالی هست

۶

دلا نظر فکن آخر به طاق مینایی

به سان ابروی دلبند ما هلالی هست

۷

هرآنکه روی چو ماهت ندید در همه عمر

به جان دوست که در طالعش وبالی هست

تصاویر و صوت

نظرات