
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۲۵۰
۱
ما را به درد عشق تو جز صبر چاره چیست
وز دور در جمال رخت جز نظاره چیست
۲
رحمی نمیکنی به من خستهٔ غریب
آخر بگو که آن دل چون سنگ خاره چیست
۳
دل ریش بود از سر تیغ جفای تو
بر ریش بیش جور و جفا بیشماره چیست
۴
سروی و در میان دو چشمم نشستهای
مقصود قد و قامتت از ما کناره چیست
۵
دستم نمیرسد به گریبان وصل تو
پس دامن دلم ز فراق تو پاره چیست
۶
مه کیست تا که دعوی خوبی کند برت
با روی دلفریب تو نور ستاره چیست
۷
ای دل ز انقلاب جهان تنگدل مشو
احوال روزگار چنین است چاره چیست
نظرات