جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۲۵۱

۱

در سر هوسم ز عشق بازیست

عشقش که نه از سر مجازیست

۲

عشقیست حقیقت ار بدانی

در بوته ی عشق جان گدازیست

۳

سر باختن است در ره عشق

تحقیق بدان نه کار بازیست

۴

گر سر برود ز دست جانا

با عشق رخ تو سرفرازیست

۵

من سر به فلک فرو نیارم

ما را به غم تو بی نیازیست

۶

عمرست مرا دو زلف جانان

عمر که بگو بدین درازیست

۷

گفتا که جهان به غم چه سازی

تدبیر چه روزگارسازیست

تصاویر و صوت

نظرات