جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۲۵۳

۱

نظر به روی تو صبحی نشان فیروزیست

که حسن روی تو در غایت دل افروزیست

۲

گشوده دیده ی جانم به روی مهوش تو

هزار شکر که این دولتم ز تو روزیست

۳

چمن شده چو بهشت برین دگر باره

که زیب و زینت بستان ز باد نوروزیست

۴

ز شوق رشته ی جانم چو شمع می سوزد

خود از تو حاصل ما در جهان جگر سوزیست

۵

به غمزه با من و ابروش با کسی دیگر

همیشه کار تو جانا مگر کله دوزیست

۶

نسیم باد بهاری به صبح خوش بویست

مگر ز سوی شمال و ز باغ پیروزیست

۷

منم که جان به شب هجر می دهم تا روز

صبوح و دولت وصل تو تا که را روزیست

۸

سخن کرانه ندارد در این جهان لیکن

نشان ختم سخن در جهان جهان سوزیست

تصاویر و صوت

نظرات