
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۲۵۴
۱
مرا بر در تو سر بندگیست
که از بندگی تو فرخندگیست
۲
منم ناامید و به درگاه تو
امیدم به روز فروماندگیست
۳
چو نرگس سرافکنده ام پیش تو
سرافرازیم در سرافکندگیست
۴
اگر مؤمنم یا که مجرم چه باک
مرا کار با حلقه ی بندگیست
۵
به بحر جهان هست گوهر بسی
ولی خوبیش در نمایندگیست
۶
اگر غمزه اش قاتلم شد چه شد
لب لعل تو مایه ی زندگیست
۷
نشد خاطرم جمع چون زلف او
که سعی وی اندر پراکندگیست
۸
چو بید ای دل از باد لرزان مشو
ثبات قدم را پسندیدگیست
۹
ببین سرو چون هست ثابت قدم
ثبات قد او ز پایندگیست
نظرات